Saturday, March 12, 2011

چهارشنبه سوری سال 89 را بهترین چهارشنبه سوری زندگی ام خواهم کرد



بهترین چهارشنبه سوری زندگی ام را چطور خواهم گذراند؟

چهارشنبه سوری در ایران باستان:

آخرین شب چهارشنبه پایان سال مردم ایران باستان بر روی بامها یا جلوی در خانه آتش می افروختند چرا که باور داشتند روان درگذشتگان به خانه های بازماندگان بازمی گردند و روشنایی آتش به آنها کمک می کند که راه خود را گم نکنند. پیرامون آتش به شادی و پایکوبی می پرداختند تا روان درگذشتگان نیز شاد شود و دوباره با شادی خانه را رها کرده به دنیای بالا بازگردند.

چهارشنبه سوری در قرن بیست و یکم و ایران آخوندی:

هزاران سال پیش که نه آخوندی بود و نه حکومت سلطانی ولی فقیه مردمان بدون هیچ ترسی با آزادی و شادی آخرین شب چهارشنبه سال که همان سه شنبه شب بود با روشنایی آتش که نماد اندیشه روشن است جشن می گرفتند امروز که در سال 1389هستیم اما برای چندهزارمین بار در تاریخ چند هزارساله ایران زمین برای برافروختن آتش و زنده نگه داشتن فرهنگ کشورمان گرد هم خواهیم آمد اما این بار برای گرامیداشت روان ندا آقاسلطان . سهراب و ترانه موسوی و هزاران کشته شده در این 32 سال. من این چهارشنبه سوری را با شادی می گذرانم و نکته های زیر را در نظر می گیرم:

1-در تاریکی شب و در کنار آتش شعار مرگ بر دیکتاتور و زندانی سیاسی آزاد باید گردد را سر می دهم.

2- از خشونت و حمله به مراکز بسیج و نیروی انتظامی پرهیز می کنم اما در صورتیکه آنها به من و همرزمانم حمله کردند با نارنجک دستی و کوکتل مولوتف پاسخ خواهم داد.

3- خیابانها را تا نیمه شب رها نمی  کنم و شعار بر ضد دیکتاتورهای  درمانده سر خواهم داد و آرامش و خواب را از چشمهایشان خواهم ربود. 

4- با رنگ سبز بر روی دیوارها شعار مینویسم ( دیکتاتور به پایان سلام کن)( زندانی سیاسی آزاد باید گردد)(مرگ بر جمهوری اسلامی...مرگ بر اصل ولایت فقیه)

5- فراموش نمی کنم که زنده ماندن و دستگیر نشدن مهم است چرا که جنبش ملت ایران به وجود من نیاز دارد.

پس از چهارشنبه سوری چه فرصتهایی داریم برای نشان دادن اعتراض به رژیم:
پنجشنبه شبها(شب جمعه) در فرهنگ ما احترام ویژه ای دارد از آنجا که باور داریم روان درگذشتگان در انتظار خیرات و دعای ما هستند و از آنجا که این پنجشنبه (شب جمعه) پس از چهارشنبه سوری آخرین پنجشنبه شب خواهد بود خانواده های زیادی برای درگذشتگان خود به گورستانها خواهند رفت مانیز برای ادای احترام به کشته شدگان جنبش سبز همراه با  خانواده های آنها بر سر مزارشان با نمادهای سبز حضور پیدا می کنیم. 
 29 اسفندماه که روز ملی شدن صنعت نفت هست برای احترام به بزرگ مرد تاریخ ایران دکتر مصدق بیکار نخواهیم نشست. شب 29 اسفندماه یعنی 28 اسفند شنبه شب ساعت 22 بر بامها شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد سر خواهیم داد.
 29 اسفندماه یکشنبه شب نیز ساعت 22 باز هم شعار شبانه را ادامه خواهیم داد. 

سه شنبه های اعتراضی نیز همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا به سالگرد خرداد خونین برسیم و در آن روز دنیا را بر سرکوبگرها و دیکتاتورها سیاه خواهیم کرد.
 این بود لیست مناسبتها و فرصتهایی که پس از چهارشنبه سوری داریم و می توانیم از آنها بهره بگیریم. از شعارنویسی غافل نشوید. در ایران میلیاردها دیوار وجود دارد اگر هر ایرانی یک بار روی یک دویار شعار بنویسد ایران سبز خواهد شد. 

اخبار مهم این هفته: 

بی خبری از آقایان کروبی و موسوی: پس از گذشت 18 شب از ربایش کروبی و موسوی به همراه همسرانشان همچنان خبری از آنها در دست نیست. روشن شدن چراغ منزل آقای کروبی گزارش شده اما خانواده ایشان گفته است ما هنوز تاکید می کنیم که ایشان در محلی نامعلوم به سر می برد. 

جوانترین زندانی سیاسی ایران : خانم هانیه محمدزاده دانشجوی اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی تهران که اکنون در زندانهای رژیم زندانی است و تا به امروز خبری از ایشان در دست نیست. از نوشت محمد نوری زاد نیز خبری در دست نیست.

نامه دانشجویان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران به فرهاد رهبر رئیس دانشگاه  در اعتراض به اخراج دکتر سیف زاده از اساتید برجسته دانشگاه و جایگزینی ایشان با آقای الله کرم. 

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد: آقای مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد از سفارت سوییس (حافظ منافع آمریکا) درخواست ویزای آمریکا برای خود و هیئت همراه را کرده است و ما نمی دانیم هدف ایشان از رفتن به آمریکا چیست؟!!!! 

لیبی : جنگ خونین بین ارتش دیکتاتور لیبی معمر قذافی و جبهه آزادی بخش لیبی همچنان ادامه دارد. تا کنون فرانسه این جبهه را به عنوان دولت لیبی به رسمیت شناخته است. این جبهه کنترل نیمی از کشور را در دست دارد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که معمر قذافی به هیچ عنوان خواهان واگذاری قدرت نیست. از طرفی اتحادیه اروپا خواهان نشست اظطراری با اتحاد یه عرب در مورد لیبی شده است. آمریکا و دیگر کشورهای غربی خواهان اعمال منطقه پرواز ممنوع برای لیبی هستند.

در این هفته شاهد راهپیماییهای مردم در شهرهای عراق بودیم: شهرهای نجف کربلا و اربیل در شمال عراق شاهد درگیریهایی بین مردم و نیروهای پلیس بود. تظاهرکنندگان در اربیل خواهان کناره گرفتن مسعود بارزانی از حکومت خودمختار کردستان عراق شده اند. 

روز خشم در عربستان: تظاهرات روز خشم در شرق عربستان جعه به خشونت کشیده شد.

زلزله و سونامی در ژاپن: تا کنون سه کشته بر جای گذاشته است. وضعیت در اقیانوس آرام بحرانی گزارش شده و جزایر اقیانوس آرام برای موج سونامی آماده می شوند. گفتنی است که زلزله ژاپن در تایوان و فیلیپین نیز احساس شده اما خساراتی در پی نداشته است. 

با سپاس . چهارشنبه سوری را فراموش نکنید
کاوه آهنگر

Tuesday, March 1, 2011

آیا شما دل درد دارید یا ایدز گرفتید که به رژیم معترضید؟؟؟


حکایت نادرشاه افشار و ملاهای شیعه: 

روزی که نادرشاه افشار بزرگان لشگری و کشوری را برای تصمیم گیری در مورد حکومت آینده کشور در دشت مغان گرد آورده بود در میان آنها ملاها (آخوندهای شیعه) نیز بودند. نادر به مجلس وارد شد و با همگان احوالپرسی کرد تا اینکه به ملاهای به جا مانده از دربار صفوی رسید.پس رو به آنها کرده و گفت: شما چه کاره هستید؟                                                              
یکی از ملاها پاسخ داد : قربانت گردم ما دعاگوی حکومت و سلطان هستیم.                                                         
نادر پوزخندی زده گفت: از قرار معلوم دعایتان برای نجات تاج و تخت صفوی کارگر نیفتاد. در حکومت آینده با شما کاری نیست. 

این بگفت و بگذشت . سپس دستور داد آنها را از مجلس بیرون کردند و پس از آنکه بر تخت نشست تا جاییکه می توانست از قدرت آخوندهای شیعه کاست.

آیا کسانی که این روزها در خیابانهای شهرهای ایران بر ضد رژیم ولایت فقیه اعتراض می کنند و جانشان را کف دستشان گرفته در برابر ماشین سرکوب آقای خامنه ای می ایستند دل درد دارند یا مبتلا به ایدز هستند؟!!! یا برای سرگرمی این کار را می کنند؟

تاریخ مدون 5000 ساله بشری نشان داده است که هر گاه قدرت و ثروت بدون نظارت بود ایجاد فساد کرد اما هر گاه این قدرت بنا به دلایلی با پارامترهای مختلف مانند فشار قبایل متحد در قدرت و یا چیزی مانند مجلس مهستان در دوران ایران اشکانی یا مجلس سنا در امپراطوری روم (البته پیش از ژولیوس سزار) تحت نظارت و فشار قرار گرفت و از زیاده خواهی فردی که بر بالای هرم قدرت بود کاست آن قدرت ایجاد فساد نکرد. 

اما بازگردیم به قرن 21 و نظام جمهوری اسلامی که به راستی پدیده ای است ناموزون که بخشی از آن اسلامی است بخشی دیگر کاپیتالیسم . در جایی دیگر نظریات مارکس را اجرا کرده و به کمونیسم گراییده و بخشی دیگر فاشیستی. این چنین اژدهای هفت سر جای تعجب دارد که چگونه 32 سال بر مسند قدرت باقی مانده است و با این ترکیب ناموزون اگر پول بادآورده نفت و باورهای مذهبی ملت  ایران نمی بود مدتها پبش باید از بین می رفت. 
در این پست بنای آن دارم که شخص آقای خامنه ای را بار دیگر مورد ارزیابی قرار دهم. ببینیم پشت پرده تقدس که بین جناب آقای آیت الله العظمی خامنه ای نماینده امام زمان و ملت دردمند ایران کشیده شده است چه می گذرد؟ میلیاردها میلیارد دلار بودجه مملکتی بدون هیچ گونه نظارتی 22 سال است که زیر دست جناب آقای آیت الله العظمی خامنه ای نماینده امام زمان می آید و می رود و هیچ کس از ایشان نمی پرسد که این بودجه در کجا خرج شده و از کجا آمده است؟ در مورد خانواده ایشان به ویژه آقا مجتبی پسر آقای خامنه ای که گفتار فراوان است و در این پست نگنجد. آیا به راستی جناب آقای آیت الله العظمی خامنه ای نماینده امام زمان مردی ساده زیست است؟ آیا ایشان در این 22 سال حتی یک ریال هم از بودجه مملکتی را خرج خود و خانواده اش نکرده  است؟ نتیجه رهبری ایشان آشکار و روشن است. با مرگ خمینی آغاز و تا به امروز با کشتار و سرکوب جنبش آزادیخواهانه مردم ایران ادامه یافته است. به تازگی عکسی از کارت عضویت ایشان در ساواک منتشر شد. قضاوت با شما: 

بیایید بار دیگر در این نوشتار با هم ثروت شخصی جناب آقای آیت الله العظمی خامنه ای نماینده امام زمان را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم به راستی جناب آقای آیت الله العظمی خامنه ای نماینده امام زمان چطور زندگی می کند و از کجا روزیشان می رسد؟ از کجا آورده اند؟ پیش از انقلاب ایران نیز ثروت ایشان همین قدر بود؟

آورده های  زیر در مورد سرمایه‌ والاحضرت آیت الله‌ خامنه‌ای رااز وبسایت محسن مخملباف که‌ از نوشته‌ خود ایشان هم هست و در عاشورای سال 1388 نوشته‌ کپی کرده‌ام.


ثروت آقای خامنه ای نماینده خدا بر زمین و جانشین بر حق امام زمان:

خامنه ای در سال 60 رئیس جمهور شد.
در سال 61 هدایت و سوری را مسئول فروش نفت کرد و تا سال 85 آن ها عوض نشدند.
در سال 62 محسن رفیقدوست را مسئول خرید اسلحه کرد
از سال 1370 به ارزش زمین پی برد و از طریق ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان روی زمین های ایران دست گذاشت. در وزارت نفت از سال 63 حسن خامنه ای مسئول کنترل آقایان هدایت و سوری شد.
در وزارت دفاع محمدی گلپایگانی مسئول کنترل رفیقدوست و حیدری شد.
درامور زمین هم آقای لولاچیان مسئول شد و بعد با خامنه ای فامیل شد.
از سال 76 به بچه هایش اجازه دخالت در بیزینس را داد.
از سال 84 خودش بیزینس را کنار گذاشت و از دولت مستقیم پول گرفت. همان پول هایی که در بودجه کشور گم می شود. و کروبی از احمدی نژاد در انتخابات می پرسید آن یک میلیارد چه شد؟
کل ثروت خامنه ای و خانواده اش: 36 میلیارد دلار
ثروت شخص خامنه ای :30 میلیارد دلار
ثروت خانواده:6 میلیارد دلار

آقای خامنه ای نماینده خدا بر زمین و جانشین بر حق امام زمان  چقدر پول نقد دارند:

22 میلیارد دلار از 36 میلیارد دلار به شکل پول نقد در ایران بود که در زمان انتخابات به دلیل شلوغی کشور تصمیم به ارسال بخش عمده آن به سوریه از طریق ترکیه گرفته شد.این پول در مسیر ترکیه به سوریه لو رفت و در ترکیه توقیف شد.نگرانی خامنه ای این بود که در صورت سقوط رژیم این پول ها در ایران بماند.دولت ایران در حال تلاش برای باز پس گیری این مبلغ از ترکیه است.در این که این پول در ترکیه توقیف شده هیچکس شکی ندارد سوال این است که چرا این پول با هواپیما مستقیم به سوریه نپریده است. شاید بیم آن بوده است که هواپیما و محموله اش شناسایی و سرنگون شود.
بقیه پول نقد: سه و نیم میلیارد دلار است که یک ونیم میلیارد دلار به صورت الماس و یک میلیارد دلارهم به صورت طلاست و حدود یک میلیارد به صورت اسکناس دلار است.
حساب بانکی:به غیر از آن 22 میلیارد دلار نقد، ده میلیارد از 36 میلیارد در حساب های بانکی است به شرح زیر:
یک میلیارد در روسیه. یک میلیارد در سوریه.  یک میلیارد در چین. یک میلیارد در ونزوئلا. دو میلیارد در آفریقای جنوبی. دو میلیارد در لندن. دو میلیارد سایر کشورها.
و به غیر از 22 میلیارد نقد و 10 میلیارد در حساب های بانکی ،بقیه اموال به صورت ملک و سهام به مبلغ :4 میلیارددلار به شرح زیر:
2 میلیارد سهام در بازارهای دنیا. 1 میلیارد در آفریقای جنوبی
500 میلیون در سوریه. 500 میلیون در ونزوئلا.

ایشان علاقه بسیار زیادی به اسب سواری دارند:
اسب ها:
تعداد اسب ها حدود 100 عدد است که ارزش کل آن 40 میلیون دلار برآورد شده و گرانترین آن ها 7 میلیون دلار قیمت دارد و نام آن ذوالجنان است.اسب مجتبی سهند نام دارد.برای اسب ها دو اصطبل موجود است،یکی در باغ ملک آباد مشهد به مساحت 10 هزار متر که دارای 70 اسب است و یکی در لواسانات به مساحت 3 هزار متر که دارای 30 اسب است

 همگان آگاهند که آخوند موجودی است که به انگشترهای قیمتی علاقه دارد:
انگشتر:
در کلکسیون انگشتری های خامنه ای حدود 300 انگشتری خاص جمع آوری شده که 3 تای آن ها از آستان قدس به او تحفه داده شده است.گرانترین انگشتری 500 هزار دلار قیمت گذاری شده و قدیمی ترین عقیق دنیا را دارد.این کلکسیون ها در بیت رهبری نگهداری می شود

احتمالا ایشان اندیشدند که با عصا خیلی خوشتیپ تر دیده می شوند:
کلکسیون عصا:
در کلکسیون عصای خامنه ای تا چند سال پیش 170 عصای آنتیک وجود داشت که یک میلیون ودویست هزار دلار قیمت گذاری شده بود.گرانترین عصا 200 هزار دلار قیمت دارد که متعلق به 170 سال پیش است و جواهر نشان است.

سرمایه‌ برادران خامنه‌ای.
جمعآ سرمایه‌ حسن خامنه‌ای 500 میلیون دولاراست
محمد خامنه‌ای 100 میلیون دولار.

30 میلیارد ثروت خامنه ای از کجا آمده است؟
12 میلیارد دلار از پورسانت فروش نفت آمده
2 میلیارد دلار از بیزینس زمین آمده
6 میلیارد دلار از بیزینس سلاح آمده
10 میلیارد دلار احمدی نژاد ظرف این 4 سال پرداخته

کاخ های خامنه ای:

 این کاخ ها عبارتند از:
1.کاخ های لواسانات که مربوط به شخص خامنه ای، مجتبی، و محمدی گلپایگانی است.
2.کاخ جمشیدیه: کاخ سابق اردشیر زاهدی (که محل کوهنوردی خامنه ای است)
3.کاخ فیش قولا در شمال ایران
4.کاخ های باغ ملک آباد مشهد با 300 هزار متر باغ اطراف
5.کاخ نیاوران
6.کاخ های سد لتیان ( که قبلا کاخ شاه بوده است)
ثروت مجتبی: 3 میلیارد دلار
2 میلیارد در لندن و سوریه و آفریقا                                  
700 میلیون دلار ملک در سوریه ، ونزوئلا و لندن                  
300 میلیون دلار نقد (الماس و طلا و دلار)                          

افشاگریهای ویکی لیکس در مورد مجتبی پسر آقای خامنه ایو خود آقای  خامنه ای نماینده خدا بر زمین و جانشین بر حق امام زمان

خامنه ای مرفین مصرف می کند و آنچنان قدرت ندارد- مجتبی پسر خامنه ای یک احمق بتمام است 

بنا بر گزارش سری از باکو: خامنه ای مرفین مصرف می کند و آن قدرت را که گمان می رود، ندارد:
* گزارش از باکو به تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۱۰، حاکی است که در طول ۱۰ روز پیش از آن روز، مأمور امریکائی که مأموریتش تهیه گزارش در باره ایران است، با ۱۰ تن ایرانی که با آنها در تماس است، دیدار کرده و از آنها در باره تظاهرات روز ۲۲ بهمن سال روز انقلاب و پیش بینی او از تظاهرات مخالفان رژیم پرسیده است. ایرانیان طرف تماس، بانکدار و تاجران ثروتمند و روزنامه نگار و صاحب منصب و نیز دانشجو و... بوده اند. آنها تظاهرات بزرگ در تهران و تظاهرات اعتراض آمیز مهم در تبریز و مشهد و اصفهان و برخی شهرهای کوچک تر را پیش بینی کردند...
    یکچند از آنها می گفتند: وب سایتهای موسوی و کروبی هنوز منابع مهم اطلاع رسانی و مشوق به جنبش هستند. اما دیگر برای مخالفان مصمم، تنها مرجع نیستند. دیگر نه موسوی و نه کروبی می توانند این جنبش را فرو نشانند...
* کسی که با خانواده خامنه ای دوستی دارد می گوید: آنچنان که شما فکر می کنید، خامنه ای قدرتمند نیست. خامنه ای گرفتار بیماری و کز کردگی است. او تریاک نمی کشد اما مرتب مرفین تزریق می کند. او تنها نیمه وقت می تواند کار کند و یکسره متکی است به مشاورانش. مجتبی پسر خامنه ای یک احمق بتمام است. آسان اسباب دست می شود و بعد از مرگ خامنه ای، آینده ای ندارد.
     او تأکید می کرد که مخالف جمهوری اسلامی نیست. و هشدار می داد: آن گروه از سپاه پاسداران که تقلب در انتخابات را سازمان داد، دارد کنترل دولت را به دست می آورد. این گروه «هم برای ما خطرناک است و هم برای شما». او مرتب این گروه را جنایت پرست توصیف می کرد. چراکه فرمانبر تعصب و جهل و منافع افراد خویش هستند. این گروه همچنان قصد دارد انقلاب صادر کند. بنا بر قول این منبع، هم احمدی نژاد و هم  آیت الله مصباح یزدی اعضای این گروه هستند و نه «رهبران» آن و هیچیک از اعضای آن حاضر نیستند دست از قدرت بردارند.بلکه در کار کنترل کامل دولت و اقتصاد کشور هستند.
* تظاهرات ۲۲بهمن در این موقعیت انجام می گیرد و ائتلافی در درون رژیم آن را ترتیب می دهد با هدف جدا کردن خامنه ای از احمدی نژاد و بیرون آوردن قدرت از دست ضد دموکراسی ها.(تذکر: منابع ایرانی دیگر شک داشتند که آنها که در جنبش اعتراضی هستند بقای خامنه ای را در مقام خود بپذیرند). خامنه ای ناگزیر است همان کند که کروبی می گوید. بخواهد یا نخواهد با احمدی نژاد می برد.

بخوانید در مورد چهره نورانی آقای  خامنه ای نماینده خدا بر زمین و جانشین بر حق امام زمان


۱۳۸۹/۱۰/۱۸


نور‌پردازی و ریش نقره‌ای

مردمی که از سر فلاکت یا زیاده‌خواهی به بار عام ولایت فقیه می‌آیند و آورده می‌شوند باید با بازیگری پیچیده در زرورق تقدس روبه‌رو شوند. از همین جهت از بیشترین نور در حسینیه امام خمینی برای القای احساس نورانی بودن «آقا» استفاده می‌شود. در اتومبیلی که خامنه‌ای را در شهر قم حرکت می‌داد نیز سقف خودرو از داخل با ورقه‌های منعکس‌کننده نور پوشانده شده و نورافکنی در قسمت جلو در داخل تعبیه شده بود تا با انعکاس نور، ولی فقیه به نظر خلائق نورانی بیاید (موضوع نور‌پردازی با توجیه نیاز عکاسان به نور داخلی در رسانه‌های نزدیک به حکومت تایید شده است).

همچنین ریش‌های «آقا» بلافاصله پس از رسیدن به مقام رهبری با بی‌رنگ کننده و رنگ نقره‌ای سفید می‌شوند تا وانمود شود که ریش «آقا» در خدمت به اسلام سفید شده و وی در قالب تصور مردم از «پیر» دانا و عارف جای گیرد.

امامزاده‌سازی

حکومت دینی برای ایجاد خلل در فضای ذهنی سکولار در دانشگاه‌ها به دفن بازمانده‌های اجساد دوران جنگ در محیط‌های دانشگاهی اقدام کرده است تا قبور آن‌ها را به «امامزاده»‌هایی نو در این فضا‌ها تبدیل کند و این مکان‌های «مقدس‌شونده» به محلی برای دخیل بستن و نیز گردهمایی‌های سیاسی- مذهبی بسیجیان تبدیل شوند.

تولیت این آستان‌های قدس نیز طبعا به دست بسیج و نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها خواهد بود و از این طریق این نهاد‌ها می‌توانند بودجه‌هایی را دریافت کنند یا مراسمی را برگزار نمایند. مقامات جمهوری اسلامی به خوبی به این نکته واقف‌اند که امامزاده‌های ایران که حدود هشت هزار در هشت هزار روستا و شهر کشور هستند همه نمی‌توانند فرزندان ائمه بوده باشند و اگر در دوره‌ای این امکنه به تدریج قدسیت یافته‌اند حکومت نیز می‌تواند مکان‌های تازه‌ای را با تمسک به جنگ و شهادت قدسیت ببخشد.

روحانی/غیرروحانی

روحانیت با نامیدن خود به روحانی از ابتدا میان خود و غیرخود فاصله منزلتی و به تبع آن فاصله طبقاتی ایجاد می‌کند. با همین فاصله‌اندازی است که مردم باید در برابر آن‌ها از حقوق خود بگذرند (مثلا خانم‌ها حجاب داشته باشند یا آن‌ها را در صدر بنشانند یا احترام کنند) و آن‌ها نباید در برابر مردم از حقوق خود بگذرند یا حداقل حقوق آن‌ها را رعایت کنند. هویت اجتماعی روحانیت بر ساخته مجموعه‌ای از این تبعیض‌های ناشی از فاصله‌اندازی است. این فاصله‌ها وقتی با سیاست آمیخته شد به نظام جمهوری اسلامی که تبعیض و امتیاز در آن نهادینه شده می‌انجامد.

هویت‌سازی

«
سید» بودن یا انتساب خانوادگی به خاندان پیامبر برای دارندگان این انتساب در یک جامعه مبتنی بر روابط خویشاوندی و قبیلگی منزلت‌آور بوده است. در بازاری که دولت دینی برای منزلت مذهبی ایجاد کرده طبعا «سید» بودن کالایی قابل توجه است. از این جهت نه تنها در دوره‌هایی از تاریخ ایران «سیادت» خرید و فروش می‌شده، در حکومت دینی «سید» بودن با تقلب و جعل به دست می‌آمده است. بهترین نمونه‌های این امر ادعای سیادت احمدی‌نژاد توسط برخی از هواداران دولت و گذاشتن قید سیادت پیش از نام جهرمی، وزیر کار دولت، بوده است.

بنا به گفته مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت خاتمی، «حکم ‏استانداری وی در فارس به نام «علینقی جهرمی» صادر شد، اما امروز او به نام «دکتر سید محمد جهرمی» سمت وزارت کار را ‏اشغال کرده است. [وی] باید توضیح دهد در چه سالی و چگونه «سید» شده است؟» (موج سوم، ۱ آبان ۱۳۸۷)

صنعت مقدس‌سازی با تلاش چند قرنه روحانیت و نهادهای دینی آن چنان با فرهنگ مردم ایران درآمیخته است که جدا کردن آن‌ها نیازمند جراحی‌های تحلیلی عمیق است. سال‌ها طول خواهد کشید تا تک‌تک مردم ایران این نکته را با گوشت و پوست و خون خود دریابند که تبعیض و امتیازات موجود در بخش‌هایی ناشی از مقدس‌سازی‌هاست