Monday, September 2, 2013

گپی کوتاه و خودمانی با آقای محسن کدیور




یکی از دوستان گفتگویی کوتاه با آقای کدیور (برادر خانم آقای مهاجرانی - وزیر فرهنگ خاتمی) داشت که خواندن آن خالی از لطف نیست. البته من هیچ هماهنگی و وابستگی به جناح اصلاح طلبها ندارم اما نکته هایی رو در این گفتگو دیدم که لازم دیدم در این وبلاگ بیاورم:

خبرنگار: آقای کدیور از دیدگاه شما رسیدن به جمهوری ایرانی شدنی است یا رویایی است دست نیافتنی؟
م.کدیور پس از سکوتی معنا دار: بله ... خب ....
خبرنگار: آیا می تونیم یه روز به یک جمهوری راستین دست پیدا کنیم که در آن نه شاه فرمان دهد و نه ولی فقیه. یعنی جمهوری که کسی در آن بالاها ننشیند و در کارها دخالت کند. به نظر شما این شدنیست؟ شما به عنوان کسی که زمانی در اداره کشور نقش داشتید چی فکر می کنید در این مورد؟
م.کدیور می خندد: به خدا من اصلا هیچ نقشی نداشتم . هیچ کاره بودم!
خبرنگار: فکر می کنید حدودا چقدر دیگه زمان می بره که به اون نقطه برسیم؟
م.کدیور : زمان که نمی شه تعیین کرد ولی زیاد مونده هنوز تا اون نقطه. مشکل اینه که ما با سرعت میلیمتری به سمت دموکراسی می ریم. فاصله زیادی داریم با آزادی.
خبرنگار: فکر می کنید با مرگ اون کسی که الان در راس امور هست موانع برداشته بشه؟
م.کدیور : با مرگ هیچکس مشکلی حل نمی شه ! دموکراسی باید نهادینه بشه در بطن جامعه . ما باید یاد بگیریم که دیکتاتور منش با هم برخورد نکنیم. الان در خانواده ها هم هنوز این فرهنگ دیکتاتوری و دیکته کردن هست حالا شما بگیر برو تا بالا که برسی به دولت. باید فرهنگ اصلاح بشه وگرنه این یکی که بمیره یکی دیگه می یاد. تفاوتی نمی کنه این یا اون.

پایان گفتگو

اون شب خیلی در مورد این گفتگو اندیشیدم. باید یاد بگیریم مخالف خودمون رو بپذیریم. اگر یاد نگیریم که از نقد و مخالفت ناراحت نشیم، سرنگون کردن هر رژیمی ولو دیکتاتور و خونخوار نتیجه ای به مراتب خونبارتر از انقلاب 57 خواهد داشت . به قول ولتر (فیلسوف فرانسوی دوران انقلاب فرانسه) من با شما مخالفم اما حاضرم سرم را هم بدهم تا شما آزادانه حرفتان را بزنید.


به امید بیداری ملتها
فرزند کوچک جنبش سبز: کاوه

No comments:

Post a Comment