Monday, July 2, 2012
Monday, January 30, 2012
هشدار هشدار !
گروههای آزادیخواه (سبز یا هر رنگ دیگری که دارید) این هشدار برای شماست.
هشدار نخست :
آقای مطهری نماینده اصولگرای مجلس امروز اعلام کرد: بدون بازگشت رفسنجانی به صحنه مشکلات سیاسی حل نخواهد شد.
بخشی از رژیم که در حال رانده شدن از دایره قدرت است دوباره در تلاش است تا با دسیسه و نیرنگ سیستمی دیکتاتوری- مذهبی دیگری را به خورد ملت ایران بدهد. این بخش شامل طیف گسترده ای از اصلاح طلبها نیز هست. اینها همانهایی هستند که همچنان در رویای عصر طلایی امامشان خمینی هستند و در ماه به دنبال چهره او می گردند. زنهار که فریب نخورید. حضور آقای رفسنجانی و فرزندانش یا هر باند و حزب وابسته به ایشان تا مادامیکه در اندیشه یکی کردن مذهب و سیاست هستند و تا هنگامی که از جنایات خود ابراز پشیمانی نکرده اند کاملا پوچ و بیهوده است.
هشدار دوم :
هر ثانیه که می گذرد دنیا به جنگ با ایران بیشتر نزدیک می گردد! هشدارهای موسسات نظامی و مستقل درباره دستیابی ایران به بمب اتم بیشتر و بیشتر اسراییل را به حمله هوایی به ایران نزدیک می کند. با درگیر شدن اسراییل و ایران به طور حتم سارمان ناتو و آمریکا جانب اسراییل را خواهند گرفت. هشدار به تمام گروهها و انسانهای آزادیخواه ! اگر خواهان تغییر رژیم و جلوگیری از جنگ هستید هم اکنون برای برپایی تظاهرات اعتراض آمیز (مانند سال 88) به پا خیزید که فردا دیر است. ما سی و سه سال زمان را از دست داده ایم. بیایید از هم اکنون برای هر ثانیه برنامه ریزی کنیم و زمان را واگذار نکنیم. اگر ما کشورمان را تغییر ندهیم دیگران تغییر خواهند داد که بسیار دردناک خواهد بود.
هشدار سوم :
به بیست و دوم بهمن روز سرنوشت ساز در تاریخ کشورمان نزدیک می شویم. پس از آن نیز سالگرد حماسه بیست و پنج بهمن در راه است. از گروههای آزادیخواه مانند گروه بیست و پنج بهمن می خواهم که با دادن فراخوان از هم اکنون پیکار را آغاز کنند که فردا دیر است. با شعارنویسی روی اسکناسها و دیوارها آغاز کنیم. صدای خشن طبل جنگ هر ثانیه نزدیکتر می شود و در این آتش تر و خشک با هم خواهند سوخت. همانگونه که سال 57 سوختند.
فرزند کوچک ملت ایران
کاوه آهنگرTuesday, January 17, 2012
نامه ای به پادشاه
نامه ای به آقای خامنه ای (تصویری و بدون شرح)!
هم میهن بزرگوارم آقای نوری زاد از شهروندهای ایران خواسته است به آقای خامنه ای نامه بنویسند تا شاید ایشان از فضاپیمای غرور و نخوت پایین آمده دست از سر کشور و ملت ایران بردارند اما از آنجا که نرود میخ آهنین در سنگ این نامه نگاریها نیز چیزی را در زندگی و رفتار آقای خامنه ای بنا نیست تغییر دهد. به هر رو برای همکاری با هم میهنم آقای نوری زاد و برای آنکه مبارزه با ستم و ستمگر را کاری گروهی می دانم درخواست ایشان را پذیرفتم و نامه ای نه نوشتاری اما تصویری برای آقای خامنه ای نگاشتم. اگر کاسه لیسان و چاپلوسان بیت رهبری بگذارند به دست پادشاه عظمی برسد!
نامه ای به پادشاه خامنه ای (بدون شرح و تصویری)!!
Monday, January 9, 2012
تغییر بزرگ
تغییر بزرگ در یک کشور از تغییر یک نفر آغازمی شود.
(چیزی را که نداریم نمی توانیم به جامعه هدیه کنیم)
هم میهنان می اندیشم که اکنون ما با این پرسش مهم روبه رو هستیم. آیا به راستی مردم ایران خواهان تغییر هستند؟
تغییر هنگامی رخ خواهد داد که جامعه خواهان آن باشد و برای رسیدن به آن سر دهد. با اینکه مقایسه کشور سوریه و ایران کار خردمندانه ای نیست چه هر کدام تاریخ فرهنگ و شرایط خودشان را دارند اما چه خوب است که ما مردم ایران لختی در مورد پایداری و ایستادگی هشت ماهه ملت سوریه بیاندیشیم و از خود بپرسیم تغییر را به چه قیمتی خواهانیم؟!
تغییر بزرگ در یک کشور از تغییر فرد فرد ما آغاز خواهد شد. اگر هر کدام از ما تنها کمی تغییر کنیم جامعه تغییر بزرگی خواهد کرد. بیش از سی و دو سال از انقلاب در ایران می گذرد و بیش از دو سال از جنبش سبز و حدود یکسال هم از حبس خانگی دو تن از رهبران مخالف...در این مدت بارها و بارها شکست جنبش های آزادیخواهانه را یا بر گردن نسل پیش از خود انداختیم یا به گردن اصلاح طلبان یا به گردن سرویسهای جاسوسی غرب و شرق! آیا وقت آن نرسیده است که به درون خودمان بنگریم. هر کدام از ما آگاهانه یا ناآگاهانه پایه های دیکتاتوری را دوام می بخشیم. در سوی دیگر هر کدام از ما با تغییر نگرش خود و تغییر درون خود می توانیم پایه های دیکتاتوری را سست و به لرزه درآوریم و این میسر نمی شود مگر با تغییر خودمان و تحمل آنهایی که مانند ما نمی اندیشند. سالهای سال است که در پی تغییر هستیم اما چگونه می توانیم چیزی را که نداریم از دیگران بخواهیم. چگونه در پی انجام تغییر بزرگ در جامعه هستیم حال آنکه خودمان تغییر نکردیم.
هزار و چهارصد سال پیش ماجرایی شبیه به هاله سحابی برای فاطمه دختر پیامبر اسلام رخ داد. در شگفتم از چشمهایی که بر فاطمه می گریند و چشم بر روی هاله سحابی بسته اند! در شگفتم از گوشهایی که هل من ناصر ینصرنی حسین را می شنوند و ندای مظلومیت زندانیان سیاسی و خانواده هایشان را نمی شنوند! چگونه ندای مظلومیت زنده های قرن بیست و یکم را نمی شنویم اما بر کشته شدگان چهارده قرن پیش می گرییم؟ اگر قرار بر این بود که از کشته شدن فاطمه یا حسین در کربلا درس بگیریم چه بسا که حال و روزمان به از این بود که اکنون هست.
************************************
چندی پیش ماجرای محمد نصرتی و شیث رضایی که در پخش زنده حرکات ناشایستی را انجام داده بودند سر و صدای زیادی بین مردم ایران ایجاد کرد. آیا آنقدر که این موضوع برای ما اهمیت داشت اختلاس سه هزار میلیاردی هم اهمیت داشت؟ آیا آنقدر که ماجرای نصرتی و شیث را پیگیری کردیم موضوع کشته شدن هدی صابر در زندان را هم پی گرفتیم؟ چقدر برایمان تجاوز به پسرها و دخترهای ایران زمین در زندانهای مخوف رژیم مهم بود؟ اعتصاب غذای زندانیان سیاسی چقدر برای ما اهمیت دارد؟ تغییر در کشور و جامعه چقدر برای ما ارزش دارد؟
در پایان یادآوری می کنم که تغییر در نوع حکومت تنها با به خیابان رفتن و کشته شدن نیست چه بسا که تغییر با آگاهی دادن به مردم آسان تر انجام می شود. آشکار است که هنوز بخشی از جامعه نه خواهان تغییر است و نه توان آن را دارد. چه خوب است که تغییر را از تغییر خود و خوانواده مان و سپس آگاهی دادن به جامعه آغاز کنیم. تغییر و آگاه شدن شمشیر دو لبه ای است در برابر دیکتاتوری به ویژه یک دیکتاتوری مذهبی. جهان آفرینش هر ثانیه در حال تغییر است چرا ما تغییر نکنیم! چرا !؟
دوستان چیزی را که نداریم نمی توانیم به جامعه هدیه بدهیم!
آگاه دانا و پیروز باشید
فرزند ملت ایران
کاوه
پانزدهم دی ما 1390
Subscribe to:
Posts (Atom)